با دلی آرام و قلبی مطمئن و جسمی شنگول و ضمیری امیدوار به لابراتور پرفسور فردریک هش ،ازخدمت خواهران و برادران فنلاندی مرخص ، و به سوی پاریس سفر می کنم .و از همسر مهربان می خواهم که عذرم را در تنها گذاشتنش بپذیرد و کریسمس که آمد بسوی ما سفر نماید.
پ.ن. نویسنده به دلیل اعتیادش به این وبلاگ در پاریس هم شما را تنها نمی گذارد.
وقتي مطالبت را اينجا مي خونم حس ميكنم كه به هم نزديكيم .اميدوارم هر جا هستي موفق باشي .
هرجای دنیا که باشی، برای من فرقی نمی کنه! نزدیکمی، همین جا، حست می کنم. اگه چیزی نیاز بود بگو
اینقدر خوب و صمیمی می نوشتین که آدم فکر میکنه ازش دور شدین خدایش بیامرزد
وصیت نامه ی الهی- سیاسی زاده ی کویر [نیشخند]
این آقایون همیشــــــــــــــــــه مظلوم بودند. خانوما میرن ارتقائ درجه تحصیلی بدن، اونوقت آقایون باید املت بخورن. اونوقت تازه کریسمس دعوتش میکنند تا کادوهای ژانویه توسط ایشون فراهم بشه. این ظلم رو آخه آدم به کی بگه؟
سفر بخیر خواهرم
سفر بی خطر
سفر به سلامت
التماس دعا ... از صمیم قلب دعا می کنم خدا کمکتون کنه و موفق باشید. باور کنید من که یه هموطنم اگه یه جای دنیا موفقیتی کسب بکنه احساس غرور و افتخار می کنم ... (التماس دعا گفتم چون خدا هوای عالمان و طالبان علم رو داره)
می گم این خواهران و برادران فنلاندی رو که از حضورشون مرخص شدی یه وقت نسپرده باشی دست یکی مث اونی که خواهرا وبرادرای ایرونیتو بهش سپردن!!!![نیشخند]